پست 51
پسر نازم خوبي ماماني؟ امروز بايد يكمي از كارات بگم...خيلي كارهاي جديد ياد گرفتي...انگاري ديگه داري بزرگ ميشي موش كوچولوي مامان...پارسال اين روزا هنوز تو دلم بودي چه روزايي بود...شكمم قلنبه زده بود بيرون و همه كاري جز خوردن و خوابيدن برام سخت شده بود!
جديدا به ميوه خوردن علاقه خاصي پيدا كردي عاشق موز و پرتقالي منم روزي چند بار بهت ميوه ميدم...در حين ميوه خوردن دوست داري يكي رو با دستات له كني و يكي رو بخوري!!!همه جا رو هم كثيف ميكني...از جمله فرش لباساي من و لباساي خودت و سر و صورت...
اين عكساتو ببين داري با موز بازي ميكني...
اگرم از دستت بگيرم اين شكلي ميشي...
با پرتقال هم توپ بازي ميكني و همش ميگي گللللللللللل... اگرم پوستشو گرفته باشم تو مشتت ميگيري و فشارررررررررر ميدي
به دسته كليد و سوييچ ماشين هم علاقه خاصي داري ...اگه در حال گريه بهت بدم ساكت ميشي...
توي اين عكس يكمي مريضي و دسته كليد هم تو دستته داري واسه مامانت كلاس ميزاري
دندوناتم ديدي توي 2 تا عكس آخري؟ اينقدر خوشم مياد از جويدنت كه حد نداره...فعلا كه از دندون جديد خبري نيست... راست چند روزه كه اسهالتم خوب شده و با اشتها غذا ميخوري خداروشكر
خيلي پسره مهربوني هستي...مثلا وقتي بهت بگيم مامانو ببوس و لپمونو بياريم جلو دهنتو وا ميكني و ميچسبوني به لپمون...خيلي كيف ميده
فعلا راه نميري چند ثانيه اي بدون كمك مي ايستي... مي ترسي راه بري تا بهت ميگيم تن تن تا روي پاهات بايستي برعكس خودتو شل ميكني و مي شيني روي زمين...
باهر چيز كوچيكي هم ماشين بازي ميكني دستتو ميگيري بالاش و روي زمين حركت ميدي...
حرف هم ميزني هر چيزي رو كه چند بار برات بگيم مثه طوطي ها تكرار ميكني..بعضي وقتام چند تا كلمه نا مفهوم پشت سره هم ميگي كه نياز به ترجمه داره