امير علي نفس مامان و بابا

پسر مامان خيلي شيرين زبوني ماشاالله. اين حرفت چون خيلي به دلم نشسته اينجا ثبتش ميكنم  ديشب بهم گفتي : ماماااان ميدوني كه دوست داشتن آدما آخري نداره؟😍😍😍 دل من و تورو با زنجير به هم وصل كردن. زنجير آهنيييييييييييييييي!!! اينقدر قربون صدقت رفتم و چلوندمتتتتتتتت. مي گفتم بخورم توروووووو كه اينقدر شيريني. بعد تو گفتي اجازه ميدم منو بخوري يعني اگه ميشد يه لقمه چپت ميكردم دلبر شيرين من ...

مهر ماه 94 با ماماني و خاله ها رفتيم سفر به مشهد پسر مادر و حال و هواي معنوي كبوتران حرم و دانه دادن به انها بازار طرقبه   ...

نقاشي زنبور و گل دم دم عيد با استامپ بابا روي ديوار گچي ه ستون رو ببين چكار كردي؟ به قول بابا هر مادر و پدر ديگه اي ميبود بچه رو دعوا ميكرد ولي ما از گل نازكتر بهت نگفتيم در حين بازي با تبلت خوابيدي جلوي تي وي روي مبل بازي هاي كلاته يه روز گرم تابستوني يه روز سرد زمستوني اينجا هوا خيلي سرد بود و با وجود اين همه لباس كه تنت بود بازم فكت مي لرزيد رسما يخ زده بودي ما هم زود برگشتيم تو ماشين!   بلند شدن موهات و گيره زدن و بستن موهات از پشت بازي آرايش صورت مشغول خوردن خوراكي اوريگامي هميشه ص...

تفريحي كه توي ايام عيد رفتيم. اونجا خرگوشم داشت و تو براشون علف ميريختي و اونا هم ميخوردن.ولي گوشي همراهم نبود تا ازت عكس بگيرم. سيزده به در روز مادر تفريح كلاته بازيهايي كه خيلي دوست داري تفريح براسان.رفتيم باغ وحش چون ميگفتي مامان منو ببر جنگل ميخوام حيوونا رو ببينم.هر چند حيووناي زيادي نداشت.بازم از هيچي بهتر بود.از همه بيشتر هم از ميمون خوشت اومد.به بز كوهي هم علف دادي. تاب به اين بلندي تا حالا ديده بودي؟ پارك محله ماماني و ببعي كوچولويي كه حسابي سرگرمت كرد خلاقيت تو كاراي اميرعلي موج ميزنه از سبد قاشق چنگالهاي ماشين ظرفشويي به عنوان كيف استفاده كردي اينم ...

امروز اومدم با یه عالمه اثر نقاشی فوق العاده که هنرمند کوچولومون کشیده: از اونجایی که هر روز کلی نقاشی میکشی و تعداد برگه ها اینقدر زیاده که جایی برای نگهداریشون نیست ازشون عکس میگرم و اینجا برات میزارم... به جزئیات دست دقت کردی.انگشتا و کف دست .استین لباس هم جداست اینجا بالون رو من کشیدم شما رنگ زدی.درخت میوه رو ببین کشیدن اتوبوس و سواری اتوبوس توی این نقاشی یه حشره کشیدی: میز ناهارخوری کشیدی با غذاهای روش همراه با صندلی ها.من و بابا از دیدن این نقاشی خیلی ذوق کردیم.آفرین پسرکم وای این چهره رو اینقدر خوشگل کشیدی که من و بابا هر کدوم فکر میکردیم تو با کمک یکی از ماها اینو...

سلام سلام 100 تا سلام به گل پسر 3 ساله ....تولد تولد تولدت مبارک ....بیا شمعا رو فوت کن تا 100 سال زنده باشی .پسر عزیزم 3 سال از به دنیا اومدنت میگذره من و بابا خیلی دوست داریم و هر کاری برای خوشحالیت میکنیم.خیلی خوشحالم که تو رو دارم .امسال عمه هانیه وعمه ساناز و عمه فهیمه شوهرش و عمو فرزاد و عمو حسین و خانواده.مامانی و بابایی و خاله ملیحه و خاله فاطمه تو تولدت حضور داشتن... تولدتو یک روز زودتر یعنی روز 25 دی گرفتیم چون روز جمعه بود و می تونستم کارهامو انجام بدم.با اینکه وسط ایام امتجانات بود.بازم تولدتو گرفتم و بی خیال درس شدم .دلم نمیامد مثل پارسال تولدت خلاصه برگزار بشه.عکسای تولدتو که با تم باب اسفنجی بود رو ببین .... تزئینات خو...

پسرم کمتر از یک ماه دیگه مونده به تولد 3 سالگیت....از حالا بهت تبریک میگم... هر روز ازم میپرسیدی امروز تولدمه؟ بلخره رفتم برات شمع گرفتم و یک جعبه شیرینی خامه ای و کادو هم ماژیک و برچسب ....روز بعد هم روی پیتزای مامان پز هم شمع گذاشتی تا فوت کنی.... ژستای قشنگ وقتی خاله فاطمه ازت عکس میگیره وقتی عکسارو با نرم افزار توی تبلتش ویرایش میکنه یه پسر خوش تیپ امیرعلی و محرم 94 دسته گلی که بابا برای مامان روز سالگرد ازدواج گرفت.دستش درد نکنه کیک سالگرد ازدواج و ناخونک بزرگ پسر توی ماشین کیک تولد بابا در شهریور 94  وقتی رفتیم خونه ی عمه ها اینم یه عکس وقتی ...

پسر گلم سلام.امروز میخوام درباره نقاشیات بگم.ضریب هوشی بچه هایی که نقاشی رو با جزئیات میکشن بالاست و خیلی خوشحالم که پسر باهوشی مثل شما رو دارم.خیلی دوست دارم. چون میبینم تو زمینه نقاشی استعداد داری و از این سن کم نقاشی های قشنگی میکشی که همه تعجب میکنن، منم برات سعی کردم در حد امکان امکانات رو برات فراهم کنم تا این استعدادت شکوفا بشه. در حال حاضر رنگ انگشتی رنگ اصلی ، مداد شمعی 6 رنگ ،ماژیک 12 رنگ ، مداد رنگی 12 رنگ .ماژیک و تخته وایت برد داری و گاهی تو خونه ی مامانی با آب رنگ خاله فاطمه هم نقاشی میکشی.گاهی اوقات هم دوست داری با خودکار و روان نویس نقاشی بکشی. چند تا عکس از هنر نمایی هات میزارم هنرمند کوچولوی من این سری کتابهای ...

پسر گلم من برای از پوشک گرفتنت مدام منتظر یک نشونه ام که بدونم آمادگی داری ولی هیچچچچچچچ دیروز که پوشکتو عوض کردم گفتی مامان پوشکم نکن فقط شورت پام کن .....پوشک خوب نیست منم خوشحــــــــــــــــــال ....گفتم بلخره بیزار شد از پوشک بعد بردمت دستشویی یه کوچولو جیش کردی و کلی تشویقت کردم و گفتم هر وقت دستشویی داشتی بگی مامان تو هم گفتی باشه ... چشمت روز بد نبینه ظهر وسط غذا خوردن داشتم به بابا توضیح میدادم که نخواستی پوشک بشی و الانم فقط شورت پاته که بابا گفت پوشک نداره جیش نکنه و این حرفا ....میگفت براش شورت آموزشی بخر و در حین حرف زدن چشمش هم به شما بود.... که یهو گفت این که داره پی پی میکنه دیگه هیچی بابا به سرعت نور بردت گذاشت ت...