امير عليامير علي، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 4 روز سن داره

امير علي نفس مامان و بابا

پست 25 (واكسن)

1392/4/29 9:28
نویسنده : مامان
410 بازدید
اشتراک گذاری

امروز ساعت 8 از خونه زديم بيرون چون ماه رمضونه ساعت كارم از هشته...با بابا رفتيم بهداشت تا واكسن 6 ماهگيتو بزنيم...اول بهت قطره فلج اطفال دادن...لباتو روي هم محكم كرده بودي و نميزاشتي كارشونو بكنن...بعدم خانومه گفت چقدر لجبازه!هیپنوتیزم...روي تخت كه دراز كشيدي با دستات همه ي لوازمشونو جابه جا كردي...من و بابا هم از دستت ميگرفتيم...آخرش هم كلاهتو دادم دستت تا بازي كني...بعدش بابا پاهاتو گرفت و واسنتو زدن...جيغت رفت هوا گریه...چقدر دلم ميگيره با گريه هات...اشكات در اومد...هنوز گريت تموم نشده بود كه واكسن بعدي رو روي اون پات زد...بابا سريع بغلت كرد و بردت بيرون...به در بهداشت نرسيده بودي كه گريت بند اومد...قبلش قطره استامينوفن هم بهت داده بودم...ايشالا كه تب نكني...بعدم گذاشتيمت خونه ي ماماني ... بابايي درو باز كرد و بغلت كرد.بغل..خيلي دوست داره...تو هم اونو دوست داريقلب ...چون باهات بازي ميكنه و بالا و پايين ميندازدت...تو هم كلي ذوق ميكني...منم اومدم سركارم...با اينكه فكرم پيش توئه ولي خيالم راحته كه ماماني و بابايي خيلي خوب مراقبت هستن...

راستي كنترل 6 ماهگيت به اين صورت بود:

قد : 68 سانت

وزن: 9 كيلو

دور سر: 44 سانت

ايشالا كه هميشه سالم باشي گل قشنگم...قلب

پي نوشت: روز اول كه بدون هيچ مشكلي سپري شد...تازه مهموني هم رفتيم...شب موقع خواب واسه درد پات يكمي بي قراري ميكردي...پات قرمز شده بود و يكمي هم سفت...روز دوم تب كردي ...دوبار تو روز بهت استامينوفن دادم ،تبت هم قطع شد...بووووووووس گل نازم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

مامان آرتین
27 تیر 92 11:08
سلام عزیز خاله 6ماهگیت مبارک واکسنتم که زدی ایشالا تبم نمیکنی
مامان رادین
28 تیر 92 11:42
booooosssssss