پست 23(آتليه)
پسرم پنجشنبه ساعت 6 نوبت اتليه داشتي... ساكت بودي ولي حوصله نداشتي...از ساعت 3 كه شير خورده بودي، چند بار خواستم بهت شير بدم ولي نخوردي...اونجام كه رفتي هم خوابت ميومد ، هم گشنه بودي... بخاطر همينم هرچي باهات حرف ميزديم و بازي ميكرديم نمي خنديدي و خيلي جدي به ما نگاه ميكردي...خانم عكاس خيلي باحوصله بود...چون مي دونه كه عكس گرفتن از شيطون كوچولوي من كار سختيه و افتخار نميده كه عكس بگيره! خانم عكاس ميگفت ژست هات خيلي خوبه ولي عكسي ميخواست كه صورتت زياد جدي نباشه...يه دست لباس ديگه هم برات برده بودم كه اونجا برات عوض كردم با اونم عكس گرفتي...ولي نظر عكاس اين بود كه بدون لباس بهتره... بنابراين با اجازه لختت هم كرديم! با دو تا لباست و بدون لباس، با كلاه و بي كلاه ازت عكس گرفتن... ولي نمي دونم بلخره كدوم عكسهاتو واسه چاپ انتخاب ميكنن...من دو تا عكس رو شاسي خواسته بودم...40 دقيقه اي گذشت...ديگه خودمم خسته شده بودم...يكي دو بار هم به بابايي گفتم نوبت شماست...پسرتو بخندون...آخه بابايي هيچ تلاشي نميكرد و من و كمك عكاس توجه تو رو جلب ميكرديم...راستي وقتي بهت گفتم تپل خطرساز...بهم خنديدن... البته اونها نمي دونن كه تو اسم هاي بامزه زياد داري...ديگه كات دادم و گفتم بسه از بين همون عكسهاش انتخاب كنين...امروز كه شنبه است زنگ ميزنم عكاسي...شايد عكس هات آماده شده باشه... اميدوارم همون چيزي باشه كه مي خواستم...
مثل هميشه دوستت دارم پسر گلم
پي نوشت1:من فكر ميكردم خودشون عكسو انتخاب ميكنن ولي وقتي زنگ زدم كه عكسها آماده شده يا نه گفتن بايد بياي واسه انتخاب عكسها...بعد از چند روز رفتم و چندتا عكس از بينشون انتخاب كردم ...تا روي اونا كار كنن...بعدم گفت عكسها 20 روز ديگه آماده ميشه
پي نوشت2: از بين عكس هاي ديگت هم گفتم 11تاشو چاپ كنن...بعد كه قيمتشو فهميدم گفتم نميخوام خيلي گرونه...سايز15در10...چاپ معمولي هر عكس 2500 چه خبره مگه؟ گفتم روي سي دي بهم بدين كه قبول نكردن...خيلي مزخرفن...منم گفتم پس عكساش باشه واسه خودتون! دفعه ي بعد ديگه نميبرمت اين عكاسي..با اينكه كارش خوبه ولي رضايت مشتري رو جلب نميكنه...