پست 63 (دندون 9 و 10)
عزیز دلم نهمین مرواریدت در ایام عید در اومد...دندون کرسی بالا سمت چپ...و دندون دهمت هم کرسی پایین سمت راست...مبارکــــــــــــــــــــــــــــــه دندون های کرسی دیگرت هم همین روزها نیش میزنه ...چون لثه هات متورم شده...اینطوری بهتر می تونی غذاها رو بجوی...بوس
بوسیدن هم یاد داری البته از خیلی وقت پیش لباتو باز میکردی و میزاشتی روی لپ که مثلا ببوسی...اما حالا بوسات صدا میده نه صدای بوس ها! یه صدای دیگه مثه صدای بشکن که در اثر برخورد زبونت با سقف دهانت بوجود میاری...اصلا وقتی منو میبوسی اینقده خوشــــــــــــــــــــــــم میاد که نگووووووو... نا خودآگاه از بس بوسات کوچیک و شیرینه با ذوق میگم وویی! تو هم به این کلمه ی من لبخند میزنیجالبه که بگم مهر نماز و قران رو هم می بوسی...وقتی کتاب یا نوشته ای میبینی میگیری جلوی روت و تو سکوت به نوشته ها زل میزنی و لباتو آروم باز و بسته میکنی ...یعنی که من دارم کتاب می خونم...
شیرین کاری زیاد داری ولی فعلا همینها یادم مونده نفسم...
پسرم یعنی فقط خدا از دل من خبر داره که وقتی میگم دوستت دارم یعنی چندتا دوست دارم؟؟؟
فدات بشم اصلا دوست ندارم بزرگ بشی...دوست دارم همین جور کوچولو بمونی با این همه شیرین کاری هات...