پست 17
پسركم امروز ماماني نمي تونه شما رو نگه داره... زنگ زد كه يكي از فاميلها فوت كرده و ساعت9 بايد بره تشييع جنازه...خوبه باباجون امروز تعطيله...منو رسوند بيمارستان و شما برگشتين خونه...چند دقيقه پيش پيامك زدم حالتو پرسيدم ميگه خوبي فقط يكمي نق ميزني...الان بابا خبر داد كه خوابيدي خداروشكر...خدا كنه با باباجون بموني پسر گلم و اذيتش نكني...
ديشب رفتيم هاپيرماركت شوهرخاله ي مامان خريد كنيم...اين خرسي رو هم واست خريديم...بنده خدا بابتش بهمون 10 تومن تخفيف داد!!!خيلي دوسش داري...
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی